نام:شهید محمد سلحشور نام پدر:نصیر آقا
محل شهادت:عین خوش- موسیان تاریخ شهادت:11/8/61
عملیات:محرم عامل شهادت: ترکش خمپاره
مدت حضور در جبهه: نوع مسئولیت:جوشکاری وراننده لودر
زندگی نامه
شهید محمد سلحشورسال1341درشهر ایذه متولد شد وتا پایان کلاس پنجم ابتدایی درس خواند وبه شغل جوش کاری روی آورد.
محمد پس از توجه به امر دفاع مقدس به عنوان راننده لودر در جبهه مشغول فعالیت شد ودرمدت حضورش بین رزمندگان اسلام توفیق یافت همراه دیگر سنگر سازان بی سنگر به عملیات محرم راه یابد.
سلحشور در همین عملیات بود که در منطقۀ عین خوش-موسیان بر اثر اصابت ترکش خمپاره به شهادت رسید وجسم مطهر او را به جنت الشهدای یزدانشهر منتقل نمودند وبه خاک سپردند.
ورود به دفاع
محمد در تاریخ 18مهر ماه1360 در اوج جنگ تحمیلی وارد خدمت مقدس سربازی شد ودر نیروی هوایی مشغول به خدمت شد.آشنای او بامهدی آخوندیان که تالحظه شهادت بهترین دوست اوبود ازاین زمان آغاز شد.آنها هردو در تمام لحظات این مدت با هم رفاقت ودوستی خاصی داشتند.
عکس های که از آنها یادگار مانده،آنهارا همیشه در کنار هم نشان می دهد.
محمد 2ماه تحت عنوان آموزشی همراه مهدی در شیراز بودوسپس به همراه وی به پایگاه هشتم شکاری شهر اصفهان انتقال یافت.از آنجاکه دارای مهارت های جوشکاری ورانندگی بلدوزر ولودربودبه همراه آخوندیان وتحت عنوان جهادگر وسنگر ساز بی سنگر از سوی جهاد سازندگی اصفهان عازم جبهه جنگ شد.
روز واقعه
عملیات محرم در آخرین ساعت روز 10آبان ماه 1361بارمز یازینب ادرکنی آغاز شد.هدف دسترسی به ارتفاعات جبل الحمرین وآزاد سازی محور عین خوش-موسیان است.رزمندگان اسلام درهمان لحظه اول ضربه های مهلکی برنیروهای بعثی وارد می کنند،عراقی ها کاملاً غافلگیر شده بودند وانتظار چنین حمله گستر ده ای رانداشتند.چندین تیپ دشمن بکلی منهدم شده بود،شکست قطعی دشمن قابل تصور بود.
صبح روز 11آبان درحالی که جهادگران،این سنگر سازان بی سنگرودر بین آنها شهید محمد سلحشور مشغول خاک ریز زدن بودند.خمپاره ای نزدیک محمد به زمین اصابت نمودوترکشی ازخمپاره به اواصابت کرد. من همراه چند نفر اورا از روی لودر پایین آوردیم.محمد می خواست چیزی بگوید،امانمی توانست،زیرا ترکش به ناحیۀ سر او اصابت کرده بود واین قدرت رازااو گرفته بود که سخنی بگوید.به سرعت درخواست آمبولانس کردیم.صد متر آنطرف تر مهدی آخوندیان هدایت یک دستگاه بلدوزر راداشت،به او اطلاع دادند،مهدی سراسیمه وگریان خودرابه بالای سر محمد رساند وبه همراهش تا اورژانس رفت.
محمد را باچرخبال به اهواز انتقال می دهند ومهدی نیز همراه او به اهواز می رود،معالجات در بیمارستان ثمر نمی بخشید وپس از چند ساعت محمد به فیض شهادت نایل میگردد.
مهدی آخوندیان نیز دوری رفیق وهمرزمش رابیش از100روز تحمل نکردودرتاریخ20 بهمن1361 به فیض شهادت نایل آمد.
نام:محسن طاهریان اصفهانی نام پدر :علی محل شهادت:عین خوش تاریخ شهادت:
عملیات:فتح المبین عامل شهادت:اصابت ترکش
مدت حضور درجبهه: نوع مسئولیت:برق رسانی
زندگی نامه
شهید محسن طاهریان درسال1337درشهر اصفهان متولد شد وتحصیلات خود راتا سطح دیپلم طی نمود.
محسن درسال 58 به صورت عضو رسمی به جمع جهادگران پیوست.پس از شروع جنگ تحمیلی بالشکر 14سپاه پاسداران همکاری داشت وفعالیت تبلیغاتی لشکر را به عهده داشت.
طاهریان بهمن ماه سال60به هنوان نیروی برق رسانی باستاد پشتیبانی جنگ همکاری خود را شروع کرد وبه جبهه اعزام شد.
فروردین سال60مفتخربه شرکت درعملیات فتح المبین شدودرعین خوش براثراصابت ترکش به شهادت رسید.
نام:سعید علائی نام پدر:محمد علی
محل شهادت:عین خوش تاریخ شهادت:30/8/61
عملیات :محرم عامل شهادت:اصابت ترکش
مدت حضور در جبهه: نوع مسئولیت:
زندگی نامه
شهید سعید علائی در سال1340 درشهرستان خوانسار متولد شد.
سعید دانشجوی مهندسی مخابرات در انشگاه صنعتی خواجه نصیر الدین طوسی بود که همراه بادیگر رزم آوران به جبهه رفت وهمراه یاران امام زمان دفاع کرد.
علائی قبل از سال 60 که پای در میدان نبردنهاد عضویت رسمی جهاد سازندگی خوانسار داشت ودرکمیتۀ فرهنگی کار می کرد.
پانزدهم آبان60به خوزستان اعزام شد ودرعملیات محرم شرکت کرد.سی ام همان ماه در منطقه عین خوش مورد اصابت ترکش از ناحیه سر قرار گرفت وفیض عظمای شهادت را نصیب خود نمود.
نام:احمد روزبهانی نام پدر:نصیر آقا
محل شهادت:عین خوش تاریخ شهادت:9/8/61
عملیات:محرم عامل شهادت:اصابت ترکش
مدت حضور در جبهه: نوع مسئولیت:راننده ترابری سبک
زندگی نامه
شهید احمد روزبهانی دره ساری متولد سال1328 در روستای ماهورک شهرستان فریدن بود.وی تحصیلات ابتدای راگذرانده بود ودر مهر ماه سال61به عنوان نیروی مردمی وداوطلب به جبهه رفت ودر ترابری سبک شغل رانندگی را انتخاب نمود.
احمد آبان ماه همان سال درعملیات محرم در منطقۀ عین خوش مورد اصابت ترکش گلوله قرار گرفت وبه درجۀ والای شهادت نایل آمد.
پیکر مطهر روزبهانی در گلستان شهدای اصفهان مدفون است.
نام:اسماعیل جلالی نجف آبادی نام پدر:حسن
محل شهادت:عین خوش تاریخ شهادت:4/1/61
عملیات: عامل شهادت:اصابت ترکش
مدت حضور در جبهه:6ماه و18روز نوع مسئولیت:راننده آمبولانس
زندگی نامه
شهید اسماعیل جلالی در خانواده ای کشاورز ومذهبی درسال1329 در نجف آباد چشم به جهاد گشود.به دلیل عزیمت خانواده به اصفهان به آنجا رفت ودوران کودکی را در این شهر گذراند،پس از بازگشت دوباره به نجف آباد تحصیلات ابتدایی را در آنجا به پایان رسانید،و وارد دبیرستان شد ولی چون این دوران با شروع نهضت اسلامی ایران توأمبود وبا اینکه نوجوانی 13 ساله بیش نبود،دبیرستان را رها کرده و در حوزۀ علمیه نجف آباد مشغول تحصیل شد.
اسماعیل از هوش سرشاری برخوردار بود ودروس دبیرستانی راهمراه با دروس حوزوی خواند وپس از طی مراحل دبیرستان به صورت متفرقه در نجف آباد وقم در سال 1351 موفق به اخذ دیپلم ادبی گردید.
اسماعیل طلبه ای شایسته وفعال بود.عقیده داشت برای مبارزه بارژیم باید علوم جدید وقدیم را همراه باهم فراگرفت وبا دست پر برای روشن کردن نسل جوان قیام فکری وفر هنگی کرد، از این جهت در کنکور مدرسه عالی قضایی قم شرکت نمود وپس از موفقیت ضمن ادامه تحصیل در حوزۀ علمیه قم دروس دانشگاهی رانیز دنبال می کرد.
مبارزات سیاسی
شهید جلالی مبارزات خود را از حوره علمیه قم شروع کرد، کمتر طلبه ای است که حجرۀ شماره10فیضیه را نشناسد،چون از این حجره بود که اعلامیه هاونوارهای امام خمینی توسط شهید جلالی وچند طلبه دیگر پخش می شد وزنده یاد شهید محمد منتظری همواره باآنها در تماس بود ماموریت های خطیر را او انجام می داد ودراین رابطه او چند مرتبه دچار دژخیمان ساواک گردید که بازیرکی نجات پیدا کرد.
تحصیلات در حوزه
هنگام تحصیل در حوزه بازنده یاد شهید دکتر حسن آیت آشنا شد، واز کلاسهای درس ایشان علاوه بردرسهای شهید بهشتی ودیگر آیات عظام بهره مند گردید،دکتر آیت چون شناخت کاملی از اوداشت با او خصوصی کار کرده و او رابارز وشایسته می دانست.
شهید جلالی نیز چون آیت رادر خط آیت الله کاشانی وضد ملی گرایان می دید اورا به عنوان الگو در نظر گرفته ورابطۀ خودراتا هنگام شهادت باوی قطع نکرد.
پس ازآیت یاد او راگرامی داشته ودر راه پخش ونشر درسهای ایشان با حزب جمهوری اسلامی نجف آباد همکاری صمیمانه داشت.
تلاشی پیگر برای رسیدن به هدف
شهید جلالی سال اول علوم قضایی را با موفقیت در قم به پایان رسانید،ازآنجا که دانشکده ملی شهریه آن زیاد بود او از عهده پرداخت آن برنمی آمد وبرخلاف میل خود که دوری از حوزه علمیه قم بود در سال1352 در کنکور سراسری ودر رشتۀ ادبیات فارسی دانشگاه اصفهان پذیرفته شد ودراین دانشگاه مشغول تحصیل شد.علاوه بر تحصیل در دانشگاه به دروس قدیمه در حوزه علمیه اصفهان ونجف آباد ادامه داد،اوبرای روشن نمودن اذهان دانشجویان از هیچ کوششی دریغ نداشت،باپخش اعلامیه های اما خمینی ونوارهای مذهبی سعی در روشنگری بیشتر طلاب ودانشجویان داشت.
درسال 1356پس از اخذ لیسانس ادبیات فارسی به سربازی رفت وبا درجۀ افسری مشغول خدمت شد،ولی روح پرخروش شهید اورااز تبلیغ در ارتش باز نداشت.
ورود در جنگ
اسماعیل از اول جنگ همیشه اصرار به شرکت در جبهه داشت ولی چون آموزش وپرورش به نیروی فکری اواحتیاج داشت از عزیمتش موافقت نمی کرد تا اینکه زمان انتظار بسر رسید.زمزمه عملیات غرور آفرین فتح المبین شروع شد،درتاریخ 18/12/1360از طریق جهاد سازندگی نجف آباد خود را به میعادگاه ومشهد خونین دشت عباس رساند.
روز واقعه
باورود به جبهه،سازندگی را بادیگر برادران شروع ونسبت به ساختن پل وآماده نمودن بیمارستان اقدام نمود،زمانی که به فرمان خداوقرآن وبه فرماندهی خمینی عزیز حملاتفتح شروع شد،شهید مسئول جمع آوری مجروحین وآوردن آنها به پشت خط می شود،از آنجا که می دید اکثر زخمی ها در اثر نرسیدن کمک به شهادت می رسند با آمبولانس تا خط مقدم رفته ومجروحین را به چادر های امداد می رساند.
در آخرین مرتبه تا پانصد متری خاک ریز دشمن رفته وپس از جمع آوری مجروحین،وقتی قصد مراجعت می کند آمبولانس مورد اصابت قرار گرفته وپس از اداء شهادتین خویش"اشهدان لا اله الا الله واشهدان محمداً رسول الله واشهدان علی ولی الله "بخشی از جملاتش ناتمام مانده وبه لقاء الله می پیوند.دوستانش نقل می کنند او از صبح عملیات فتح المبین با اعمالش شهادت خود را خبر می دهد،می گویند که روز قبل از عملیات وقتی در چادر نشسته وصحبت می کردیم،شهید جلالی پس ازنوشتن وصیت نامه گفت:
دیشب بهشتی ورجایی وآیت را در خواب دیدم،فکر می کنم اگر خدا قسمت کند ماهم به آنها ملحق خواهیم شد.
وصیت نامه شهید اسماعیل جلالی
"اشهدان لا اله الا الله واشهدان محمداً رسول الله واشهدان علیاً ولی الله"
بادرود وسلام به امام امت وامت حزب اله این یاوران مخلص اسلام وبا سلام بر پدر ومادر وهمسر وفرزندم وخواهر وبرادرم.امیدوارم که پس از شنیدن خبر شهادتم هیچگونه ناراحتی وحرکتی که حاکی از پریشانی وغمزدگی است از خود نشان ندهید وبه درگاه خداوند شکر گذار باشید که فرزندتان انشاالله لیاقت این را پیدا کرده ومسبب تحقق دستورات اسلام وقرآن باشد.
من خداوندرا شکر گذارم که در پس هزاران جناح ودسته بسوی خط امام وحزب الله هدایت شدم،مگر نه اینکه امروز اسلام در مقابل کفر در ستیز است؟مگر نه اینکه مسلمین نجنبند خدای ناکرده کفر حاکمیت می یابد؟مگر نه اینکه باید عدالت اسلامی درکل جهان برقرار گردد؟مگر نه اینکه این خواست خدای متعال است؟پس این مسلمین هستند که به خواست خدا،سبب تحقق واجرای آن شوند،زهی شعادت افرادی که لیاقت برگزیدگی این رسالت را دارند.
الله یعلم حیث یجعل رساله
تمام پدران ومادران شهید داده ومعلول دار،همه خانواده ها چه آنها که قبل از انقلاب در دوران انقلاب،بعد از انقلاب عضوی از خانواده شان را درراه خدا فدا کرده اند باید شکر گذار چنین وضعی باشندکه چنین شایستگی داشته وخداوند بر آنها منت گذارده است.
اما سفارشم به مسئولین مملکت:سخنم را به فرمایش امام امت شروع می کنم که می فرماید:مردم حزب الله خوبند واین تکرار فرمایش امام حسین (ع)است که می فرماید:من یاران باوفا تر از شما ندیدم.
بنابراین این حزب الله خالص پاک است،به خوبی از عهده انجام وظیفه بر می آید،امید وارم که از طرف دیگر مسئولین هم نا خالصی نداشته باشد،که اگر هم باشد عِرض خود را می برند.
امت مسلمان باید مواظب باشند که دیگر بار تجربۀ آیت الله دکتر بهشتی مظلوم واقع نشود،زنده یاد مظلوم دکتر آیت در اقلیت قرار نگیرد،مبادا که دیگربار رجایی وبا هنر ومحمد منتظری وهمه بزرگان هدف توطئه های خائنانه عوامل امپریالیزم وگروهک های از پیش ساخته شده وهدایت شده امریکای برگردند.
امت اسلام وحزب الله همانطورکه باید درتمام صحنه های ایثار و از جان گذشتگی حضور پیدا کنند،از کم وکیف جریانات سیاسی مملکت وکم وکیف وضعیت مسئولین وروش انقلاب نیز باید باخبر باشد،باید به خوبی دشمن اصلی وصهیونیسم رابشناسید چه اگر دشمن را بشناسید دیگر دشمنان اسلام را فقط در وجود شاه نمی بینید،بلکه نمودهای دیگر آمریکا این شجره خبیثه رانیز بخوبی مشاهده می کند هرچند عنوانهای کمونیستی ،خلقی،ملی گرایی ومسلمان را هم یدک بکشند.
ولله گناهکار است مسئولی که در اثر بی لیاقتی وگیجی ومنگی وبی تفاوتی باعث زحمت مردم بشود،من به سهم خود که برای پیروزی اسلام وعظیمت مسلمین اشتیاق فراوان دارم،اگر خدای نکرده دراثر بی کفایتی وسهل انگاری مسئولی ضایعاتی به اسلام ومسلمین وارد شود،روز قیامت جلو اورا خواهم گرفت.
نام: غلامعلی حجتی نام پدر:محمد علی
محل شهادت :عین خوش تاریخ شهادت:10/8/61
عملیات:محرم عامل شهادت:اصابت گلوله توپ
مدت حضور در جبهه: نوع مسئولیت: رانندگی،بنایی
زندگی نامه
شهید غلامعلی حجتی نجف آبادی فرزند محمد عل درسال1319در خانواده ای مذهبی وشهید پرور متولد شد وتامقطع ششم ابتدای تحصیل دانش نمود.
غلامعلی قبل از اعزام به جبهه کاگر ذوب آهن بود.از آغاز جنگ تحمیلی به ایران وی در چند نوبت از طریق ستاد پشتیبانی جنگ جهاد سازندگی به صورت مامور به صورت نبرد اعزام شد ودر جبهه شغل رانندگی وبنایی وساخت سنگر رابه عهده داشت.
مهر ماه سال 59به جبهه رفت،آبان ماه سال61 درحالی که در عملیات محرم شرکت داشت ودر منطقه عملیاتی عین خوش بر اثر اصابت گلوله توپ به فوز عظمای شهادت رسید ودرجنت الشهدای نجف آباد دفن شد.
نام:منوچهر مهرابی نام پدر:نعمت الله
محل شهادت:عین خوش تاریخ شهادت:10/8/61
عملیات:محرم عامل شهادت:
مدت حضور در جبهه:7ماه نوع مسئولیت:مکانیک
زندگی نامه
شهید مفقوالا اثر منوچهر مهرابی درسال1342درشهرتاریخی اصفهان متولد شد وتحصیلاتش را تامقطع دیپلم در هنرستان ابوذر اصفهان سپری کرد.
منوچهر درفرودرین ماه سال 60به جبهۀ جنوب اعزام شد وشغل میکانیکی رابرای یاری رساندن رزمندگان اسلام برگزید.
هفت ماه کوشش مهرابی سبب شد افتخار حضور در عملیات محرم راکسب نماید ودردهم آبان ماه سال61 در نطقه عین خش به درجۀ رفیع شهادت نایل شد.
پیکر مطهر او پس از دوازده سال توسط گروه تجسس پیدا شد وبه خانواده او تحویل داده شد.
سجایا
شنیده بودیم وقتی ایمان انسان روبه کمال برود ترقیّاتی در این زمینه نصیب وی می شود،دل اومجذوب تفکر دربارۀ خدا وتوجه به اسماء وصفات عالیۀ حق که ازهر نقصی منزه است می گردداین حالات وجذبه روز به روز شدیدتر وتوجه اوبه خدا عمیق تر می شودتاآنجا می رسدکه خدا راچنان عبادت می کندکه گویا اورا می بیند(اگرچه او خدا را نمی بیند وخداست که اورا می بیند)همۀ این حالات درمنوچهر یافت می شد،آنچنان علاقه ودقتی روی نمازش داشت که گاهی می گفت نماز سه وقت وباحضور قلب روح انسان راجلاء می دهد.
اغلب صبحها برادران وخواهران رابیدار وتشویق به خواندن نماز وقرآن می نمود.درشبهای قدر ماه رمضان کلیۀ اعمال را انجام داده واهمیت خاصی برای این شبها قائل بود وهمگی راترغیب به اجرای اعمال شبهای قدر می نمود.
روزه های مستحبی بسیاری می گرفت.بازبان روزه علاوه برشرکت در فعالیت ها جهاد سازندگی به دیگران کمک می کرد به عنوان مثال به یکی از همسایگان که مریض احوال بود واز راه کشاورزی ارتزاق می نمود،بسیارکمک کرده بود که بعد ها پس از شهادت ایشان انگونه ابراز نمودند که منوچهر با زبان روزه به باغ ایشان رفته وتا موقع افتار یکسره به ایشان بدون دریافت مزدکمک نموده است.
قدم به قدم تاالله
قدم به قدم در راه خدا پیش می روم تا سعادت شهادت نصیبم شود.
دوست دارم در راهی قدم بگدارم که درآن رستگاری ودرنهایت رضوان الله باشد.
میخواهم خود را در جویباری قرار دهم که آخر آن دریای بی نهایت وجود لایتنهای است ومن با شهادت می خواهم به آن دریای بیکران برسم وشهادت نصیبم نمی شودالا باتزکیه نفس(قد افلح من زکیها)
نگاه با معنی
منوچهر آخرین باری که عازم جبهه بود باشادی وسایل خود جمع آوری می کرد.رفتم دنبالش وبه گفتم:مادر جان صبر کن برایت قرآن کوچکی از جیبش بیرون آورد،آن رابوسید وگفت:مادر قرآن درجیبم هست.
نگاه عجیبی به من نگاه کرد که از نگاهش حکایت ها جاری بود.
گفتم:مادر با من تماس بگیر واوبازهم نگاهم کرد.
آری اورفت وهرگز بر نگشت وخداوند اورا به آرزوی بزرگش رسانید.
نام:محمد اسماعیل بیاتی نام پدر:احمد
محل شهادت:مهران تاریخ شهادت:14/4/65
عملیات:کربلای1 عامل شهادت:ترکش خمپاره
مدت حضور در جبهه: نوع مسئولیت:راننده لودر
زندگی نامه
شهید محمد اسماعیل بیاتی در سال1364 در روستای رباط سرخ از توابع شهرستان خوانسار متولد شد وتحصیلات ابتدایی راگذراند.
محمد اسماعیل در مرداد ماه سال1364 به منظور حضور در جبهه ها ویاری رزم آوران جبهه دفاع مقدس از طریق شهرستان گلپایگان به صورت داوطلبانه به جبهه اعزام شد وبه عنوان رانندۀ لودر به جمع سنگر سازان بی سنگر پیوست ودر تیر ماه سال65 پس از یک سال فعالیت در عملیات کربلای یک در جبهه مهران به شهادت رسید.
نوبت من
شهید اسماعیل بیاتی در خانواده ای متولد شده است که همیشه یک ماه روضه خوانی ابا عبدالله حسین وائمه اطهار در خانه برقرار بوده است و از مادری متولد شده است که درهنگام شیرخوردن پای منبر اهل علم وذکر مصیبت ائمه اطهار بوده است.اسماعیل همیشه عشق و علاقه به واجبات دین داشت وخود را درمقابل آنها متعهد می دانست،او بسیار پیرو ولایت علی ابن ابیطالب وائمه اطهار بود.
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی که امام خمینی دستور جهاد سازندگی اعلام نمود آمادگی خود رابه جهاد اعلام نمود،دستورات جهاد را اجرا نمود وخود داوطلبانه به جبهه اعزام شد.
در جبهه راننده لودر بود ودر چند عملیات شرکت داشت وچند مرتبه که به دیدار پدر ومادر خود می آمد،بیش از دوروز در منزل نمی ماند ومی گفت:من الان باید به جبهه بروم،کشور ونظام جمهوری اسلامی به ما احتیاج دارد.
آخرین بار که آمد ماهم برای آماده شدن سفر حج مشغول بودیم در همان زمان نیز یکی از اقوام فوت کرده بود،همان روز اسماعیل به برادرش گفته بودبعد از او نوبت من است که در اینجا دفن شوم.به او گفتم این دفعه که به مرخصی آمدی ان شا الله برایت کار خیر انجام می دهم،ایشان درجواب گفت:جبهه ماندن واجب تر از آن است،ما باید کلیه وقتمان معطوف جنگ باشد.اسماعیل در عملیات آزاد سازی مهران شرکت کرد و در عملیات به جمع شهدای اسلام وکشور پیوست.امید وارم که خداوند متعال این هدیه کوچک را برای دفاع از اسلام وولایت علی(ع)وائمه اطهار قبول نماید.
نام:محمد بارورزاده نام پدر:محمود
محل شهادت:عین خوش تاریخ شهادت:30/8/61
عملیات شهادت:محرم عامل شهادت:ترکش
مدت زمان حضور در جبهه: نوع مسئولیت:راننده لودر
زندگی نامه
شهید محمد رضا بارور زاده درسال 1337 هجری در شهر اصفهان متولد شد.وی در دوران لازم التعلیمی خود موفق شد تا پایان دوران دبیرستان درس بخواند وموفق به اخذ دیپلم گردد.
پس از اخذ دیپلم برای گذراندنبه شغل تریکو بافی مشغول شد.
محمدرضا پس از فرمان اما خمینی که فرمو دند شرکت در جنگ واجب است به صورت داوطلبانه به یاری رزمندگان شتافت ودر عملیات ها دفاعی فعالیت مهندسی رزمی را شروع کرد.
بارورزاده پس از دورهای کوتاه حضوردر مهندسی رزمی در عملیات محرم در عین خوش مشغول ساخت خطوط دفاعی وتثبیت مواضع خودی بود که ترکش گلوله های کاتیوشا از سوی دشمن بر سر او اصابت کرد و توفیق شهادت وهمجواری با سالار شهیدان را یافت.
نام :سید رضا بحرینیان نام پدر:صدرالدین
محل شهادت:عین خوش تاریخ شهادت:11/9/61
عملیات:محرم عامل شهادت:اصابت تر کش
مدت زمان حضور در جبهه: نوع مسئولیت:تدارکات
زندگی نامه
شهید سیدرضا بحرینیان در سال 1331 هجری در شهر مذهبی اصفهان متولد شد.وی تحصیلات خود راتاپایان سوم راهنمایی گذراند.از سن 20سالگی فعالیت خود را شروع کرد.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران به عضویت جهاد سازندگی اصفهان در آمدوباشروع جنگ تحمیلی از طریق بسیج سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به جبهه اعزام شد.
سید رضا در عملیات محرم به عنوان نیروی تدارکاتی شرکت کردتا سر انجام در آبان ماه سال 1361درمنطقه عین خوش براثر اصابت ترکش به درجۀ رفیع شهادت نایل آمد.